گفتند وقتی حضرت به معراج میرفت چِفت و بَست در اتاق تکان خورد. هنوز این چِفت و بَست از حرکت نایستاده بود که حضرت آمد! سِیر سماوات سبع و بیرون سماوات سبع همه را در یک لحظه انجام داد. «وَ مَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَهٌ» این است. مرحوم طبرسی در احتجاج نقل کرد افرادی از شام آمدند خدمت وجود مبارک حضرت امیر(ع).
وجود مبارک امام حسن(ع) هم نشسته بود. سؤالاتی داشتند. یکی از آنها پرسید «کم بین الأرض و السماء؟»! بین آسمان و زمین چقدر است؟ وجود مبارک حضرت به امام مجتبی(ع) اشاره کرد؛ فرمود: تو جوابش را بگو. امام مجتبی(ع) که کودکی چندساله بود، فرمود: «دعوه المظلوم و مدّ البصر»؛ یعنی اگر منظورتان آسمان ظاهر است که نمیشود با کیلومتر و فرسخ مشخص کرد ولی اگر منظور، آسمان باطن است، آهِ مظلوم؛ آهِ مظلوم به آنجا میرسد.
آنجا دیگر حداقل یک علم کلامی و فلسفی میخواهد، نه علم ریاضی. آنجا که جای مساحت و طول و عرض و عمق و... نیست، ریاضی بُرد دارد؛ اما آنجا که منزّه از حجم و جسم است ریاضی دیگر برد ندارد. وجود مبارک پیامبر اعظم(ص) همه این مراحل را طی کرده که گفتند: «لو دنوت انمله لاحترقت». بنابراین اگر حضرت خیلی از اسرار را مشاهده کردند چون دارای پنج شأن رسمی بودند؛ و با هر شأنی مطابق با آن شأن رفتار شده، هیچ محذوری هم ندارد. از وجود مبارک امام رضا(ع) این حدیث نورانی هست که «لیس منّا؛ از ما نیست» کسی که منکر وجود بهشت و جهنم باشد! الیوم بهشت و جهنم خلق شده است و عدهای در آن منعمند.
مسئله «خلقالله الأرواح قبل الأجساد» را هم اینها با همین وضع حل کردند. فرمودند درست است «جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء» است در سیر تاریخ شمسی و قمری و میلادی اما وقتی به آن نشئه میرسیم همیشه آن نشئه بود و هست و خواهد بود چون آن در امتداد تاریخی نیست که ما در فلان سال به معاد برسیم؛ وقتی به معاد میرسیم که سال و ماه برچیده شده.
وجود مبارک پیامبر(ص) الآن جسم دارند. با همین جسم صحنههایی را مشاهده کردند. آن صحنههایی را که با چشم ظاهر مشاهده کردند، مربوط به عالم طبیعت است. آن صحنههایی که مربوط به ارواح انبیاست، بهشت است، جهنم است؛ اینها جزو تمثّلات برزخی است. آن معارفی را هم که دریافتند جزء بحثهای عقلی است.
از وجود مبارک پیغمبر(ص) سؤال کردند: شما وقتی به معراج رفتید، با ذات اقدس اله گفتوگو کردید؛ کلام خدا را شنیدید؛ این صوت شبیه چه چیزی بود؛ جبرئیل که نبود؟ فرمود: چون ذات اقدس اله میدانست که در بین بشر هیچ کسی به اندازه علی نزد من محبوب نیست، با صدای علی با من حرف زد. فرمود: او چون میدانست محبوبترین صدا، صدای علی است، من گویا صدای علی را میشنیدم.
این را مرحوم سید علی(رض) ابتدای شرح صحیفه سجادیه نقل میکند، بعد میگوید: من با 28واسطه به این خاندان میرسم. آن وقت آن شعر فرزدق و جریر را نقل میکند که: «اولئک آبائی فجئنی بمثلهم جمعتنا یا جریر المجامع» .